نخستین نوشتار از این مجموعه را به بحث پیرامون اهمیت وعظ و نصیحت اختصاص دادیم. در این گفتار، تاریخچه ى تبلیغ و دعوت را به صورت گذرا مورد بررسى قرار مى دهیم. قبل از پرداختن به این تاریخچه، ارایه ى تعریفى از تبلیغ، خالى از فایده نیست. مفهوم شناسی : «تبلیغ» به مفهوم عام آن، عبارتست از: «روش یا روش هاى به هم پیوسته (در قالب یک مجموعه) براى جهت دادن به نیروهاى اجتماعى و فردى، از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، عقاید، و احساسات افراد، به منظور رسیدن به یک هدف مشخص، که ممکن است سیاسى، نظامى، فرهنگى و... باشد.1» در تعریف دیگر آورده اند: «تبلیغ عبارت است از: انتقال فکر، به جهت تأثیرگذارى بر افکار و اعمال دیگران و نیل به مقاصد خاص، با استفاده از ابزار و شیوه هاى گوناگون در زمان و مکانى محدود.»2 در این تعاریف، «تبلیغ» به معناى عام آن، که در لغت عرب با واژه هایى چون: «دعوت»، «اعلام»، «دِعایه» و در فرهنگ غربى با واژه ى « Propagand » معادل است، شناسانده شده است؛ امّا «تبلیغ» در فرهنگ اسلامى از منظرى خاص معرفى شده؛ از جمله «هو اعلاء کلمة اللّه فى کل بکافة وسائل الاتصال المناسبة لکلّ عصر والّتى لا تناقض مقاصد الشریعه الاسلامیه؛ برافراشتن کلمه ى توحید در هر زمان با هر وسیله ى ممکن و مناسب آن عصر، که با مقاصد و اهداف شریعت اسلامى در تناقض و مخالفت نباشد.»3 تاریخچه تبلیغ : با گذر از تعریف اجمالى «تبلیغ»، پیشینه ى آن را مورد بررسى قرار مى دهیم. گذشته ى «تبلیغ» و «منبر» از تاریخ هیأت بشرى جدا نبوده است و ریشه در هبوط حضرت آدم به زمین دارد. از آن جا که حجّت خدا همواره روى زمین وجود داشته و از طرفى، انسان موجودى متفکر، اجتماعى و دگرگِراست، همچنین رشد و کمال شخصیت خود را در سلامت جامعه و جلوگیرى از انحرافات مى داند، از هر وسیله ى ممکن براى القاى فکر خود به دیگران و باز داشتن دیگران از ضربه زدن به جامعه، استفاده مى کند. امام على(ع) در مورد عهد و میثاق الهى با فرزندان آدم، در رساندن رسالت خداوندى مى فرماید: «واصطفى الله - سبحانه - من ولده انبیاء اخذ على الوحى میثاقهم و على تبلیغ الرسالة امانتهم لما بدّل اکثر خلقه عهداللّه الیهم فجهلوا حقه واتّخذوا الازاد معه؛ خداوند سبحان از فرزندان آدم، انبیاء را برگزید و بر وحى و تبلیغ رسالت از آنان پیمان گرفت، تا رسم امانت نگه دارند، آنجا که بیشتر مردم، عهد خدا را دگرگون ساخته، حق او را نادیده گرفته و به همراه او شریکان گرفته اند.»4 دعوت و هدایت، از زمان آدم ابوالبشر آغاز شده است تا بعثت حضرت محمّد(ص) هزاران پیام آور در عرصه ى ارشاد و هدایت، گام برداشته اند «و لقد بعثنا فى کل امة رسولاً ان اعبدوا اللّه واجتنبوا الطّاغوت؛ ما در میان هر امتى پیامبرى فرستادیم، با این هدف که خدا را پرستش کنند و از طاغوت، اجتناب نمایند.»5 قرآن کریم و روایات ائمه ى معصومین(ع) دهها شیوه ى تبلیغى از انبیا و پیامبران ذکر مى کند. آنان علاوه بر دعوت مشترک به توحید، معاد و اصول اخلاقى، بر جنبه هاى خاص نیز تکیه داشته اند. در دعوت ابراهیم (ع) تکیه بر مبارزه با بت پرستى و شرک، در دعوت شعیب(ع) مبارزه با بدعت اقتصادى، در دعوت صالح(ع) مبارزه با دنیازدگى و اشرافرى گرى، در دعوت لوط(ع)، مبارزه با انحراف جنسى و اخلاقى، در دعوت موسى(ع) مبارزه با استضعاف، استکبار و برقرارى اصلاحات سیاسى، در دعوت یوسف(ع) مدیریت الهى، در دعوت سلیمان(ع) سیاست و حکومت دارى، در دعوت عیسى(ع) زهد و اخلاق و... مطرح شده است. پس از رحلت پیامبر گرامى اسلام نیز، «تبلیغ» بویژه در شکل «خطابه» و «منبر»، یکى از ابزارهاى اصلى انتقال معارف اسلامى بود، خطبه هاى ارزشمند امام على(ع)، سخنان گهربار ائمه ى معصومین در مناسبت هاى مختلف و تشکیل جلسات علمى و موعظه، مبیّن این اهتمام است. این نکته نیز قابل ذکر است که پس از واقعه ى کربلا به توصیه ى امامان(ع) موضوع عزادارى حضرت سیّدالشهدا(ع) نیز به تبلیغ شیعه، جهت خاص داد؛ حوزه ى شناخت و عمل با حوزه ى عاطفه در هم آمیخته شد. «تبلیغ» و «خطابه» در طول تاریخ تا امروز، دستخوش تحولات فراوان بوده است؛ امّا اساس و بناى آن، بویژه در قالب «منبر»، اصالت خود را حفظ نموده و در فراز و نشیب هاى مختلف تاریخ، مورد استفاده قرار گرفته است. فرآیند «تبلیغ» در بردارنده ى عناصر مبلّغ، مخاطب (جامعه ى تبلیغى)، موضوع، شیوه، ابزار، هدف، زمان و مکان است؛ که هر یک در جاى خود مورد بررسى قرار خواهد گرفت. پى نوشت: 1- مختصرى از مبانى تبلیغات؛ ستاد خارجى دهه ى فجر، ص 7. 2- نخستین نام در شناخت تبلیغ؛ انتشارات هفتمین کنفرانس اندیشه ى اسلامى، ص 15. 3- وسائل الاعلام و اثرهاى وحدة الاجد، ص 44، محمّد موفق لغلایینى. 4- خطبه ى اول نهج البلاغه. 5- سوره ى نحل / 37. |
آداب منبر
مطالعه قبل از منبر
اگر براى مردم صحبت مى کنى یا منبرى هستى مطالعه کن و علمت را زیاد کن، و بدون مطالعه بالاى منبر نرو. در قدیم منبرى ها عالم و مجتهد بودند، آیت الله اصطهباناتى از عراق به حاج آقاى محقق خراسانى (ره) در ایران نامه نوشت که شما ماه رمضان سال گذشته آمدید حضرت یوسف (ره) را در چاه انداختید امسال بیایید درش بیاورید. ببین چقدر ملا بودند، که یک ماه رمضان تفسیر سوره یوسف گفته اند و علاوه بر این که تمام نشده بلکه تقریباً به اول داستان یعنى به چاه انداختن حضرت رسیده بودند.
علماى قدیم مقید بودند و بدون مطالعه منبر نمى رفتند. بعضى مثل آقاى میرجهانى و شیخ مهدى محدث، تمام بحارالانوار را مطالعه کرده بودند. حاج شیخ جعفر خندق آبادى (ره) پیر شده بودند ولى گاهى که خدمتشان مى رسیدم مى دیدم مشغول مطالعه هستند و لااقل براى هر منبرشان دو ساعت مطالعه مى کردند و از خصایص ایشان این بود که در مجالس زنانه منبر نمى رفتند. مانند مرحوم حاج مقدس (ره)، یک بار ایشان را دعوت کرده بودم با سختى روى پله دوم منبر، که خیلى باریک بود نشستند، و بالاى منبر نرفتند مبادا که زن هاى پشت پرده ایشان را ببینند. الآن که زن ها مى گویند تا آقا را نبینیم گریه مان نمى آید!
نکته دیگر این که هر حرفى را هم بالاى منبر نزن. قدیم طلبه ها وقتى که پاى منبر آقاى اشراقى (ره) در قم مى نشستند، ایشان مى فرمود: اى شاه، پارلمانت هم خراب است، طلبه ها هم مى نوشتند و مى رفتند بالاى منبر مى گفتند.
اگر مى خواهى حرفت در مردم اثر کند باید خودت عمل کنى.
هر کس شأنى دارد، هر حرفى را که هر کسى گفت شما نباید بگویى. اگر هم حرفى را مى زنى بگو این مطلب را فلان عالم فرمود یا فلان عالم نوشت. حق علما هم باید ادا شود، همین موعظه را آیت الله العظمى مرعشى (ره) به یکى از خطباء تهران فرمودند.
علم همراه عمل
سخنرانى را دعوت کنید که اهل عمل باشد. واعظى از دستشویى بیرون آمد و چون عجله داشت لذا بدون وضو منبر رفت. اگر چه این عمل حرام نیست ولى همان روز بانىِ منبر که او را دید، متوجه شد که این خطیب مقید نیست که حداقل روى منبر رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) با وضو وارد شود لذا پاکت او را داد و او را جواب کرد.
اگر مى خواهى حرفت در مردم اثر کند باید خودت عمل کنى. در حدیث است که «الکلمة إذا خَرَجَت مِنَ القَلبِ دَخلت فِى القَلبِ وَ إذا خَرَجَت مِن اللِّسانِ لَم یَتجاوَزِ الاذانَ؛(1) به درستى که موعظه، هنگامى که از قلب خارج شود وارد قلب مى شود و هنگامى که از زبان خارج شود (و عمل همراه آن نباشد) از گوش ها تجاوز نمى کند (و در کسى اثر ندارد)».
ساختن مردم دو گونه است یکى این که انسان با صحبت و موعظه مردم را تربیت کند و دیگرى این که انسان اعمالش را طورى کند که براى دیگران سرمشق باشد. حضرت امیرمؤمنان على (علیه السلام) فرمودند: «وَ لیَکُن تَأدِیبُهُ بِسیرَتِه قَبلَ تَأدِیبُه بِلِسانِهِ؛(2) قبل از این که مردم را با زبان خود تأدیب کند با رفتار خود تأدیب نماید» و باز فرمودند: «إنَّ الوَعظَ الَّذى لا یَمُجُّهُ سَمعٌ و لا یَعدِلُهُ نَفعٌ ما سَکَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ وَ نَطَقَ بِه لِسانُ الفِعلِ؛(3) همانا موعظه اى که هیچ گوشى از آن دورى نمى کند و هیچ سودى با آن برابرى نمى نماید (و تأثیر دارد) آن است که زبانِ گفتار، از آن خالى باشد و زبانِ فعل و عمل، بدان گویا باشد».
آیت الله العظمى بروجردى (ره) در آخرین جلسه درس سال، موعظه مى کردند و یک بار فرمودند: آقایان! عوام مردم، دلیل و برهان بر عقاید خود ندارند جز اعمال ما، اگر ما خوب باشیم آن ها به دین علاقه مند و نسبت به عقاید خود محکم مى شوند و گرنه از دین طرد و (نسبت به آن) بى علاقه خواهند شد.
آیت الله العظمى سیدمحمدکاظم یزدى (ره) یک بار در موعظه اى به طلاب و روحانیون فرمودند: کارى نکنید که گناه مرتدین در نامه عمل شما نوشته شود؛ بعد از منبر منظور ایشان را پرسیدند، فرمودند: یعنى کارى نکنید که مردم از دین زده شوند. نقل مى کنند که یک روحانى آن قدر بى قید بود که به او گفتند: اگر خدا و پیغمبر و قیامتى نیست به ما بگو و خیال ما را راحت کن.
نگاه مردم به اعمال ما روحانیون است. ما باید با اعمالمان مردم را تشویق کنیم و همیشه باید از عوام جلوتر باشیم زیرا وقتى که مردم مى بینند ما به علم و گفته هاى خود عمل نمى کنیم، دل سرد مى شوند؛ مثلاً اگر ما نماز شب بخوانیم، آن ها اول اذان، نماز صبح مى خوانند اگر ما اول اذان، بلند شویم و نماز صبح بخوانیم، آن ها نیم ساعت به طلوع آفتاب بیدار مى شوند و اگر ما نیم ساعت به طلوع آفتاب بلند شویم آن ها نماز صبحشان قضا مى شود و اگر نماز صبح ما قضا شود آن ها نسبت به دین سهل انگار خواهند شد، مگر عده اى خاص که اگر همه روحانیت هم، بر فرض، وظایف خود را انجام ندهند آن ها به وظایف خود عمل خواهند نمود.
بعد از این که خودت را درست کردى و علم را با عمل همراه کردى و مردم را با عمل تربیت کردى نوبت مى رسد به تربیت زبانى.
(1). شرح نهج البلاغه، ج20، ص287.
(2). وسائل الشیعه، ج15، ص 150.
(3). غررالحکم، قصار 225.
توصیههای چهارگانه مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی مظاهری«مدّظلّه» در آستانه فرارسیدن ماه مبارک رمضان بسمالله الرّحمن الرّحیم «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی» فرصت معنوی ماه مبارک رمضان ماه مبارک رمضان یکی از فرصتهای معنوی است که از ارزش فوقالعادهای برخوردار است و لازم است از آن بهرهبرداری کامل بشود. درهای رحمت پروردگار در این ماه باز است و فوج فوج از بندگان آمرزیده میشوند. ماهی که نفس کشیدن درآن عبادت است و ثواب عبادات و اعمال خیر در آن، چندین برابر می شود. شب قدر که در ماه مبارک رمضان است، یک فرصت روی فرصت است و عبادت در آن شب، برتر از هزار ماه عبادت است. بنابراین فرصتهای کم نظیری در پیشِ رو است و نسیمهای رحمتی در حال وزیدن میباشد. پیامبر اکرم«صلیالله علیه وآله و سلّم» فرمودند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»[1] بنابر فرمایش پیامبر گرامی«صلیالله علیه وآله و سلّم» نسیمهایی در زندگی انسان میوزد و همه باید خود را در معرض این نسیمها قرار دهند تا از برکات آن بهرهمند گردند. راهکارهای درک بهتر ماه مبارک رمضان برای استفاد? بهتر از فرصت معنوی ماه مبارک رمضان، برای اینکه مشمول لطف خدا شویم، توفیق عبادت و بندگی و ترک معصیت پیدا کنیم، در این ماه مبارک قدمی در معنویت برداریم، خودسازی و تهذیب نفس کنیم، برای اینکه بتوانیم به حسن عاقبت دست یابیم و حوائج ما مستجاب و گرفتاریها رفع گردد، چهار راهکار وجود دارد که ذیلاً به آن اشاره میشود: 1) پرهیز از غذای حرام و شبههناک مراقب باشید لااقل در ماه مبارک رمضان غذای حرام و شبههناک نخورید. خداوند به کسی که در شکم او غذای حرام وجود دارد، نظر لطف نمیکند. عبادات چنین کسی ممکن است از نظر ظاهری صحیح باشد ولی مورد قبول و پذیرش خداوند سبحان واقع نمیشود. حتی اگر نمیتوانید درآمد خود را برای همیشه حلال و پاک کنید، اگر توفیق پرداخت خمس و زکات ندارید، لااقل برای این یک ماه، مبلغی جدا کنید و خمس و زکات آن را پرداخت کنید و با اجاز? یک مجتهد جامعالشّرایط مبلغ مصرفی خوراک خود و خانواده را از آن مبلغ بپردازید. قبل از ماه مبارک رمضان، دارایی خود را حلال کنید تا بتوانید توبه کنید و پاک و پاکیزه و با آمادگی به استقبال این ماه شریف بروید و بتوانید از برکات آن استفاد? لازم را ببرید. کسب حلال به خصوص در زمان حاضر بسیار مشکل است، اما امر لازمی است و نمیشود مال حرام در زندگی کسی باشد و رستگار شود و عاقبت به خیر گردد. لذا تقاضا دارم لااقل در ماه مبارک رمضان از غذای حرام و شبههناک پرهیز کنید تا بتوانید این ماه را با دعای مستجاب سپری کنید و به ملک? تقوا دست یابید. 2) ارتباط با خداوند از طریق انس با نماز جماعت و قرآن و دعا بنابر تأکید اسلام، مساجد همیشه باید در وقت نماز پر از جمعیت باشد. قرآن کریم همواره تأکید میفرماید که: «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة»[2] یعنی نماز را زنده بدارید. نمیگوید نماز بخوانید، بلکه بر زنده نگاه داشتن نماز تأکید دارد و مقصود قرآن کریم، اقام? نماز جماعت است. در وقت نماز، همهجا باید تعطیل باشد و مساجد مملوّ از جمعیت مسلمانان باشد. عدم اهمیت به نماز، یعنی شلوغ بودن خیابان و مراکز تفریحی و سایر مکانها در وقت نماز و خلوت بودن مساجد، ننگ بزرگی برای مسلمین محسوب میشود و مورد مذمّت و نکوهش قرآن کریم میباشد. چنانکه میفرماید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[3] حال اگر این ننگ بزرگ را در طول سال داریم، تقاضا دارم لااقل در ماه مبارک رمضان، حضور جدی در مساجد داشته باشید و با نماز جماعت و قرآن کریم انس بگیرید. اگر میخواهید خداوند متعال نظر لطفی به شما بکند، مساجد را پر کنید و از طریق نماز جماعت و قرآن کریم و دعا، رابطه خود را با خداوند محکم کنید تا مشمول عنایات ویژه حق تعالی شوید. همچنین لازم است ائمه جماعت و روحانیون مساجد، پس از نماز برای مردم سخنرانی کنند و «اعتقادات»، «اخلاق» و احکام» اسلام را برای مردم تبیین نمایند. 3) رسیدگی به دیگران رابطه با خداوند متعال، یک بال برای پرواز است و بال دیگری که برای حرکت صعودی انسان به سوی معنویات لازم است، رابطه با مردم میباشد. قرآن کریم مکرراً میفرماید که: «أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة» یعنی هم با خداوند و هم با مردم رابطه داشته باشید. همه باید به هر اندازه که میتوانند، به مستمندان رسیدگی کنند. از ما انتظار نمیرود که مثل اهلبیت«سلامالله علیهم» از افطار خود بگذریم و به دیگران ببخشیم، ولی وظیفه داریم که تشریفات و تجمّلات را حذف کنیم و به جای آن از نیازمندان دستگیری نماییم. همه باید سادهزیست باشند و هرچه از سادهزیستی اضافه میآورند با احترام کامل و مخفیانه به فقرا ببخشند. اختلاف طبقاتی در جامع? امروزی کولاک میکند. عدهای از مردم بسیار ثروتمند و عده زیادی فقیر هستند. گروهی تجملگرا شدهاند و تشریفات زیادی در زندگی دارند و گروهی دیگر حتی در تهی? افطار خود مشکل دارند. چنین افرادی که زیاد هم هستند، آبرومندند و نمیتوانند به کسی رو بیندازند. اگر به دستور قرآن کریم عمل شود و رسیدگی به نیازمندان جایگزین تجملگرایی شود، فقر از جامعه رخت برمیبندد. لذا تقاضا دارم لااقل در این یک ماه به فکر دیگران باشید و از مستمندان دستگیری کنید. در این یک ماه، مبلغی که همیشه صرف تشریفات میکنید، به فقرا ببخشید. اگر کسی بتواند شکم یک نفر گرسنه را سیر کند، خداوند وعده داده است او را عاقبت به خیر میکند. چنین کسی ذلّت بعد از عزّت پیدا نمیکند و خود او و فرزندانش از انحراف فکری که امروزه بسیاری از جوانان را مبتلا کرده است و نزدیک است دین و مذهب آنان را بگیرد، مصون میمانند. نهایتاً با دین از دنیا میرود و هنگام مرگ امیرالمؤمنین به فریاد او خواهند رسید. 4) اجتناب از گناه در ماه مبارک رمضان، چشم و گوش و زبان خود را کنترل کنید. از نگاههای آلوده بپرهیزید. از دیدن فیلمها و برنامههای حرام و بیهوده در ماهواره و اینترنت و تلویزیون دوری گزینید. غنا و موسیقی و حرفهای حرام و بیهوده نشنوید. غیبت نکنید، تهمت نزنید، شایعهپراکنی نکنید، دروغ نگویید و به کسی توهین نکنید. گاهی مشاهده میشود هنگام افطار، برخی غیبت میکنند و تهمت میزنند. معلوم است چنین افرادی روزه نبودهاند، فقط گرسنگی و تشنگی را تحمل کردهاند. روزهای که همراه با گناه باشد، روزه واقعی نیست و مقبول درگاه الهی واقع نمیشود. علاوه بر گناه، از گفتار و کردار بیهوده و بینتیجه هم باید اجتناب شود. بعضی صحبتها غیبت و تهمت و دروغ نیست ولی بیهوده است و نه نتیج? دنیا دارد، نه نتیج? آخرت. اینگونه حرفها فشار قبر دارد و باید از آن پرهیز شود. بیایید لااقل در این ماه زبان خود را از گناه و بیهودهگویی حفظ کنید. کسی که گناه و کردار بیهوده و بینتیجه داشته باشد، نمیتواند از ماه مبارک رمضان استفاد? مطلوب نماید. ماه مبارک رمضان باید مقدمهای باشد برای رفع فساد اخلاقی. فساد اخلاقی اکنون یک زنگ خطر برای اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی می شود. بیبند و باری در خیابانها، بیحجابی و بد حجابی و سایر مصادیق فساد اخلاقی، بحران بزرگی است که باید برای آن فکری بشود. در ماه مبارک رمضان دعا کنید این آتش فساد اخلاقی خاموش شود و غیرت و عفت به جامعه برگردد که اگر همینطور ادامه پیدا کند و چارهای برای آن اندیشیده نشود، جامعه را نابود خواهد کرد. فساد اخلاقی در جامعه فعلی کولاک میکند و برخی هم متأسفانه دامن به آتش میزنند و این آتش برای خانوادهها و برای جوانان و آیند? آنان تهدید بزرگی است. نسل آینده در معرض نابودی فرهنگی است و این بحران میتواند قضی? «آندلس» یا «اسپانیا» را تکرار کند که یک کشور اسلامی را به یک کشور بیبند و بار و غیر اسلامی تبدیل کردند. لذا تقاضا دارم در ماه مبارک رمضان علاوه بر دعاهای شخصی، برای رفع و ریشهکن شدن فساد اخلاقی که جامعه را فراگرفته است دعا کنید. پاورقی =============== 1. بحارالأنوار،ج 68، ص 221 2. بقره / 43 3. ماعون / 5-4